پارت ۶

ویو کوک
_آخيش رفتش نزدیک بود لو بریم
&حالا چی بگیم بهش
_ما که شرکت واردات و صادرات رو داریم بهش میگیم شرکت داریم
¥اگه گفت شما چی
_میگیم شرکت مال هممونه
&فک نکنم باور کنه
_نامجون هیونگ چند تا شرکت تاسیس کن
¥اوکی
ویو ات
وا این منو اینجا زندانی کرده اه ولش دخترا دیگه اینجا نیستن بزن بریم یه دوش آب یخ بگیریم رفتم حموم وان رو پر کردم از آب یخی .رفتم توش ۵۰مین طول کشید بعد اینکه موهامو با حوله بستم خیلی بی‌حال شده بودم رفتم رو تخت دراز کشیدم حالم خیلی بد بود چشمام رو بستم .سیاهی

صبح روز بعد

ویو جونگ کوک

دیدم ات نیومد پایین همه جمع شده بودیم دیکه صبرم لبریز شد به آجوما گفتم بره بگه سریع بیاد پایین بدون معطلی
_آجوما سریع به ات بگین بیاد پایین بدون معطلی
^چشم
آجوما رفت بعد ۵مین با ترس و نگرانی اومد پایین
^پسرم ات داره تو تب میسوزه
_چی
سریع با پسرا رفتم بالا خیلی عرق کرده بود دستم رو گذاشتم رو پیشونیش بد جوری داغ بود
_جین هیونگ سریع به دکتر لی بگو بیاد
€باشه من رفتم
&جونگ کوک بهتره به دوستاش بگیم بیان اونا باهم بزرگ شدن می تونن کمک کنن
_برو دنبالشون
&باش

۱ ساعت بعد......

جیمین رفت پرورشگاه
&خانم لی دوستای ات رو بیارین
#چشم
دخترا اومدن
&خانم لی دخترا چند روز پیش ات می‌مونن
*ا..اتفا..قی واسه ا..ات افت..اده ( مثلا لکنت داره از ترس)
&بیاین سوار شین دیره تو راه میگم نترسید
*×چشم
۱ساعت بعد...
جیمین همه چیز رو به دخترا گفت تو ماشین
*اتاقش کجاست (با داد وبغض)
&بیاین دنبالم
رفتن تو اتاق
_هر کاری کردیم تبش پایین نیومد دکترم کاری نتونست بکنه.نگران
×برو کنار.دستشو گذاشت رو پیشونیش
*باز رفته زیر آب یخ؟😡
×آره پدرسگ
_هی درست حرف بزن
×حقته جد و آبادتو فحش بارون کنم
_چی
×دوستمو ازم گرفتی روز اولی اینکارو باهاش کردی
_وا
*سریع وان رو پر آب گرم کنید
_جیمین
&اینقدر دستور نده اههههه
_برو😠



قشنگام لایک وکامنت یادتون نره 🥰💖💫
یدونه لایک بخوره میزارم
دیدگاه ها (۱)

آرمی ها چرا باید بزاریم بی تی اس عقب بیفته

پارت ۷

+این آقا گفت رسمی نباش &ولش کنید غذاتون رو بخوریدبعد شامتلفن...

پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط